نسل سوميها در نبرد با بيكاري-معرفي مشاغل خانگي
جمعيت جوان و كمبود منابع و فرصتهاي شغلي موضوع جديدي نيست، در بازار رقابت براي كسب شغل يا بايد خيلي متخصص باشي يا اين كه تلاش و پشتكار زيادي داشته باشي تا بتواني شغلي به دست بياوري. اين وسط «پارتي» داشتن هم گزينه بدي نيست اما....
جوانهايي هم هستند كه همان شغل پدر را ادامه ميدهند، خصوصا نسل سوميهايي كه پدران بازاري دارند، اما اين كه پدرت كارمند يا كارگر باشد لزوما اين امكان را نصيبت نميكند كه بتواني شغل او را ادامه دهي.
آزمونهاي استخدامي هم گزينه خوبي هستند، البته بايد تحصيلات لازم را داشته باشي يا اين كه دستكم بتواني از پيآزمون آن برآيي. اين وسط براي جوانان، چه پسر باشند و چه دختر شغلهايي هم وجود دارد كه بعضيهايش به اسم شغلهاي كاذب معروف هستند، اما به هر حال كار راهانداز هستند. بعضيهايش پشت ميز نشستن يا تخصص و سرمايه خاصي نميخواهند و همين باعث ميشود كه بيكاران به سمت آنها جذب شوند. البته اگر براي هر كدام از جواناني كه در اين گونه شغلها مشغول هستند، كار بهتري بود مسلما سراغ اين شغلها نميرفتند. نمونه بارز اين گونه مشاغل دستفروشي است. از دستفروشي ميوه، هله و هولههايي مثل لواشك و ترشك گرفته تا دستفروشي پوشاك، لوازم منزل، سيگار، فيلم، كتاب و ... . هر چند كه شهرداري به خاطر اشغال معابر و برهم زدن نظم و انضباط شهري از دشمنان اين مشاغل محسوب ميشود، اما از گذشته تاكنون چنين شغلي وجود داشته و دارد. هرچند كه اين گونه دستفروشيها در شهرهاي كوچك با همان شكل و شمايل سنتي ادامه دارد، اما در تهران كمي تغيير شكل داده و كافي است سري به مترو بزنيد تا گروه زيادي از جواناني كه انواع وسايل را به شكل دستفروشي به فروش ميرسانند، ببينيد. يكي از ضربالمثلهاي معروف ايراني ميگويد: «كار عار نيست.» براساس اين ضربالمثل هر كاري كه رزق و روزي حلال نصيبتان كند، ميتواند خوب باشد، اما معمولا غرور جواني، كمشدن فرصتهاي شغلي، افزايش سطح توقعات در جوانان يا روياي يكشبه پولدار شدن باعث شده خيلي از جوانان نسبت به انتخاب شغل آنقدر حساسيت به خرج دهند كه در نهايت بيكاري نصيبشان شود. كار عار نيست و روزي حلال كسب كردن هم شاخص خوبي براي كار كردن است. تجارت نارنجي اسمش را گذاشتهاند «تجارت نارنجي»، اما به زبان خودمان ميشود همان مشاغل خانگي. معمولا در گروه دختران و زنان ، طرفداران بيشتري دارد. محل كارت ميشود خانه خودت و هر چقدر كه تخصصيتر و حرفهايتر عمل كني به همان اندازه بازارت گرمتر ميشود. متعلق به نسل امروز هم نيست، در گذشتهها هر كسي در محله خودش، كسي را ميشناخت كه ترشي، مربا، آبليمو، آبغوره و... درست ميكرد و به مشتريها ميفروخت. انواع سبزيجات خشك هم قبل از اين كه به شكل صنعتي و كارخانهاي وارد بازار شوند، در خانه همين زنان پيدا ميشد. اما نسل سوميهايي كه به دنبال كار در منزل هستند حالا روششان عوض شده است. مثلا ساخت جعبه كادو يا عروسكهاي فانتزي سرآمد مشاغل خانگي شده است. حتي در صفحات آگهيهاي روزنامهها هم آگهيهايش ديده ميشود. «ساخت كادويي، با قرارداد رسمي و تحويل وسايل در منزل با حقوق 250 هزار تومان» يكي از نمونههايش است. ميزان درآمدش البته متفاوت از قيمتهاي موجود در آگهيهاست، اما اگر كمي اهل ذوق و فعال باشي ميتواني به عنوان شغل رويش حساب باز كني. ميترا 22 سال دارد و تا دوم دبيرستان بيشتر درس نخوانده است. او كه مدت 2 سال است در خانه جعبههاي كادو ميسازد به نسبت راضي است و ميگويد: «مثل خيلي از شغلهاي آزاد اين شغل هم درآمدش متغير است، مثلا در ماههاي بهمن و اسفند كه نزديك عيد ميشود كادو دادنها هم بيشتر است و مردم بيشتر متقاضي خريد جعبههاي كادو ميشوند». ميترا از كارش راضي است و با شركتي كه كار ميكند قرارداد ميبندد هر چند كه مشكل بزرگش بيمه نبودن است، اما حالا ديگر حرفهاي است و تصميم داد به زودي خودش كار بگيرد. با چند فروشگاه كه كارهاي مرا ميفروشند، صحبت كردهام و قرار شده بدون واسطه خودم از آنها سفارش بگيرم و كار را تحويل بدهم. بدي اين كار نقد نبودن حقالزحمه است. او ميگويد: «با شركتي كه كار ميكنم پول كار، بعد از تحويل پرداخت ميشود، اما وقتي خودم كار را در دست بگيرم بايد منتظر بمانم تا فروشگاه تا حد زيادي كادوييها را بفروشد و بعد پول مرا بدهد». او به آينده كارش خوشبين است. مسافركشي مسافركشهاي شخصي در واقع رقيب تاكسيها و آژانسهاي كرايه اتومبيل محسوب ميشوند. سرمايهاش البته خيلي ارزان نيست مگر اين كه بخواهي از ماشين شخص ديگري استفاده كني. فرهاد ازجمله مسافركشهاي شخصي است كه از خودروي پدرش استفاده ميكند. دانشجو است و بايد هزينههاي تحصيلش را خودش بپردازد. «خب از همان اول هم ميدانستم كه براي پدرم كه كارمند بازنشسته است پرداخت شهريه دانشگاه امكان ندارد، بنابراين قرار شد خودم خرجم را بدهم». فرهاد براي كار به خيلي جاها مراجعه ميكند، اما كارت پايان خدمت سربازي، در اغلب جاها شرط اول كار است كه او هنوز دانشجو بود و چون به سربازي نرفته ، نميتوانست انجام آنها را برعهده بگيرد. «ماشين پدرم بهترين گزينه بود . حالا من روزي چندين ساعت مسافركشي ميكنم كه هزينه بنزين هم پاي خودم است، اما به هر حال هزينه دانشگاهم را ميتوانم پرداخت كنم». او به مسافركشي به عنوان يك شغل نگاه نميكند، اما جواناني را سراغ دارد كه مسافركشي شغل اصليشان شده و به اميد اين كه بتوانند شغل بهتري پيدا كنند به اين كار مشغول هستند. خياطي هرچند كه خياطي از شغلهاي جدي و پردرآمد محسوب ميشود كه حتي در دنيا بخشي از تجارت بزرگي مانند تجارت مد را ميسازد، اما براي همه تا اين حد نميتواند بزرگ و اساسي باشد. كساني هستند كه با يك دستگاه چرخ خياطي كوچك و حداقل ابزار خياطي به اين شغل مشغول هستند. سيمين اتاق كارش را اين چنين توصيف ميكند: «يك ميز كوچك كه چرخ خياطي رويش قرار ميگيرد، يك آينه ساده تمام قد، يك پرده كه به 2 كنج ديوار وصل شده و نقش اتاق پرو را دارد به همراه يك اتو و ابزار مخصوص كار شامل نخ و سوزن، قيچي، متر، صابون خياطي و... همه خياطخانه او را تشكيل ميدهد». او در يكي از شهركهاي اطراف تهران زندگي ميكند و وقتي 17سالش بوده توانسته ديپلم خياطياش را بگيرد. او حالا 20 سال دارد و با همين خياطخانه كوچك مشتريهاي خاص خودش را پيدا كرده است. او ميگويد: «نه من سرمايه يك خياطخانه بزرگ را دارم و نه مشتريهايم ميتوانند پول زيادي بابت كارم به من بدهند، نه آنها از آن اتاق پرو كه فقط يك پرده است شاكي ميشوند و نه من از اين كه بعضي از آنها براي دوخت يك مانتو بيشتر از چند هزار تومان نميدهند، ناراحت ميشوم». سيمين هم مثل هر خياطي آرزوي داشتن يك خياط خانه بزرگ را دارد و دوست دارد روزي براي افراد مشهور لباس طراحي كند و بدوزد، اما در حال حاضر همين فضا و همين ميزان از درآمد همه توان اوست. سيمين خياطي را از مادرش كه حالا به خاطر كمردرد نميتواند كار كند، ياد گرفته و همين كه ميتواند مشتريهاي مادرش را راضي نگه دارد، برايش ارزش زيادي دارد. بوتيكهاي متحرك شكل ديگري از كارهاي خانگي وجود دارد كه در آن به جاي اين كه شما به خانه فروشندگان برويد، آنها به منزل شما ميآيند. البته اين شكل از كار معمولا در شهرهاي كوچكتر و محدوده افرادي كه آشنايي نسبي به هم دارند، انجام ميشود و كساني كه به اين كار مشغولاند بيشتر از گروه زنان هستند. مثلا خانم جواني با مجموعهاي از انواع پوشاك به منزل دوستان و آشنايان ميرود و اجناسش را به آنها نشان ميدهد. خريداران با فرصت و حوصله اجناس مورد نظرشــان را انتخــاب ميكنند. اين وسط گاهي خريد به شكل اقساطي هم انجام ميشود. كارت پخشكن اگر يكي از ميدانهاي اصلي شهر را نيم دوري بزنيد امكان ندارد دستي به سمتتان دراز نشود و يك برگه تبليغاتي دستت ندهد. اين از آن كارها به حساب ميآيد كه نه تخصص ميخواهد، نه تحصيلات خاصي و نه حتي سرمايه و البته به همين نسبت درآمد كمي هم دارد. مجيد چند ماهي است كه كارت پخشكن شده، بيشتر برگههاي تبليغاتي كه تاكنون به دست مردم رسانده مربوط به آموزشگاههاي كنكور و آموزش زبان انگليسي هستند. درآمدش كم، اما سختي كارش زياد است. يك وقتهايي هم پيش آمده كه مجيد ساعتها جلوي يك فروشگاه ايستاده و مردم را براي خريد دعوت كرده است. اين وقتها اسمش ميشود «دادزن» يعني كسي كه تبليغ يك فروشگاه و اجناسش را با صداي بلند بهگوش مردم ميرساند. مجيد كه درس درست و حسابي نخوانده آرزو دارد كه يك روز صاحب يك مغازه شود، اما در حال حاضر شغلش همين است. طرح مشاغل خانگي؛ جديتر از هميشه اگر تا امروز فكر ميكرديد كه مشاغل خانگي خيلي هم اهميت ندارد و صرفا كار راهانداز و كمكخرجي است بايد بدانيد كه اين مشاغل در دولت و مجلس جايگاه خاصي پيدا كردهاند. طرح ساماندهي مشاغل خانگي مدتي است كه در مجلس شوراي اسلامي به تصويب رسيده است. هر چند كه جزئياتش هنوز اعلام نشده، اما ظاهرا اين طرح، حمايت دائمي از كساني است كه در خانه كسب و كاري را ايجاد كردهاند و كاري نيست كه مربوط به يك سال و 2 سال به صورت موقت باشد. اين گفته وزير كار است كه در واقع نشان ميدهد دولت، برنامههاي مشخصي براي حمايت از مشاغل خانگي دارد. وزير كار با تاكيد بر اين كه ظرفيت ايجاد اشتغال در اجراي طرح مشاغل خانگي بيش از يك ميليون شغل است، به ايسنا ميگويد: وزارت كار با سياستهاي حمايتي، تسهيلاتي، آموزشي و خدماتي زمينههاي رونق اين قبيل مشاغل در كشور را فراهم خواهد كرد.